ناشنیده ای تاریخی از خشم نادرشاه به خداوند

⚪منطقه ای بنام ((کفه نادری)) در بیابان های خراسان و در نزدیکی طبس وجود دارد که تا ۴۰ فرسنگی اطراف آن، نه آب است و نه آبادی!..... مردم محلی داستانی تاریخی از خشم و غرور نادرشاه ذکر میکنند که سینه به سینه نقل شده و در یادها مانده است:

🔴یکبار نادرشاه برای غافل‌گیری شورشیان شرق کشور بصورت میانبر از آنجا می‌گذشت و برای هر ده نفر سرباز، یک قاطر جهت حمل آب در نظر گرفته بود. وقتی این سپاه بزرگ درحال عبور بود، ناگهان طوفانی سهمگین در گرفت و سربازان به وحشت افتادند و هرآینه احتمال متفرق شدن سپاه و نابودی کامل آن ارتش بزرگ می رفت. نادرشاه؛
نادر دوران؛
آخرین جهانگشای شرق؛
ناجی ایران؛
آن نابغه نظامی؛ که چنین دید، اسب معروفش بنام #ایلدرم را سوار شد و به تاخت از مقابل سپاهیان وحشت زده گذشت، تا اینکه به توپچی ها رسید و با نعره‌ای خوفناک در برابر چشمان حیرت زده فرماندهان و سرهنگان ارتش‌ مخوفش، فرمان حاضرباش داد. آنگاه به فرمان‌ نادرشاه، سر توپ ها را به آسمان نشانه رفته و آسمان کویر را گلوله باران کردند و در همین حال، نادرشاه بمانند هیونی خشمگین، با طنین صدای رعب انگیزش فریاد زد:
.
⚫.......خدایـــــــا، اگر تو قادری، من نادرم ......
...... من نااااادرم .....
...... شاه بزرگ ..... نادرشاه افشار.....‌
.
چندی نگذشت که طوفان فرو نشست و آسمان خاموش شد!!
.
منبع:
#تاریخ_کرمان ص۵۲۲
.
.
پی نوشت:
نقدهای بسیاری به نادرشاه رواست، اما این نادر بود که غرور خفته ایرانیان را زنده کرد و آخرین جهانگشای شرق لقب گرفت.
________________________________________
☞☞☞☞ @history_culture_of_iran
#نادرشاه #نادرشاه_افشار #افشار #افشاریه #تاریخی #تاریخ_کرمان #کله_منار #توپخانه #تاریخی #طوفان #خراسان #ایلدرم #ایلدرم_بایزید #کویر #کفه_نادری #طبس #تاریخ #ناشنیده #حکایت #تاریخ_معاصر #فرهنگی #صفویه #داستان #افسانه #توپخانه #فرهنگ
دیدگاه ها (۰)

عشق کار قلبه یا مغزقصه به هر که می‌برم، فایده‌ای نمی‌دهدمشکل...

نادرشاه کبیر چکیده ی تمام غولان اروپا از زبان خودشان

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط